بازار سرمایه ایران در گذر از طوفان: تحلیل چشم انداز، ریسک ها و کلیدهای رونق مجدد

بازار سرمایه، به عنوان نبض تپنده اقتصاد هر کشور، همواره تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. در این میان، سیاستهای ارزی به دلیل نقش محوری در تعیین ارزش داراییها، سودآوری شرکتها و جذابیت سرمایهگذاری، از جایگاه ویژهای برخوردارند. این روزها، در حالی که فعالان بورسی در انتظار نشانههایی از رونق هستند، ابهامات پیرامون آینده سیاستهای
بازار سرمایه، به عنوان نبض تپنده اقتصاد هر کشور، همواره تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. در این میان، سیاستهای ارزی به دلیل نقش محوری در تعیین ارزش داراییها، سودآوری شرکتها و جذابیت سرمایهگذاری، از جایگاه ویژهای برخوردارند. این روزها، در حالی که فعالان بورسی در انتظار نشانههایی از رونق هستند، ابهامات پیرامون آینده سیاستهای ارزی، همچون سایهای سنگین بر تالار شیشهای گسترده شده و مسیر پیش روی بازار را با پیچیدگیهای فزایندهای مواجه ساخته است. گشودن گره رونق بازار سرمایه، بیش از هر زمان دیگری، به اتخاذ تصمیمات شفاف و کارآمد در حوزه مدیریت ارزی گره خورده است؛ تصمیمی که میتواند مسیر رشد و شکوفایی یا رکود و بیاعتمادی را برای این بازار رقم بزند.
سایه ارز بر تالار شیشهای: چشمانداز و چالش های پیش روی بازار سرمایه
بازار سرمایه ایران، پس از سپری کردن دوره ای از سکون و کاهش حجم معاملات که نگرانی هایی را در میان فعالان بازار ایجاد کرده بود، در مقاطعی بارقه هایی از امید و نشانه هایی از بهبود را به نمایش گذاشت. برخی تحلیلگران بر این باورند که برگزاری نشست های تخصصی، مانند جلسه غیرعلنی نمایندگان مجلس با وزیر امور اقتصادی و دارایی، توانسته است تا حدودی فضای روانی بازار را بهبود بخشیده و به شکل گیری انتظارات مثبت تری کمک کند. با این وجود، نگاهی به عملکرد کلی بازار در ماه های گذشته، تصویری پیچیده تر را آشکار می سازد. به عنوان نمونه، پس از سه ماه متوالی که شاخص های بورس بازدهی مثبتی را به ثبت رسانده بودند، در بهمن ماه شاهد تغییر این روند و منفی شدن بازدهی ماهانه بودیم. این اتفاق با خروج قابل توجه نقدینگی از بازار، که به رقمی بی سابقه در حدود ده هزار میلیارد تومان رسید، همراه شد و به نوعی یک رکورد نگران کننده از نظر فرار سرمایه در سال ۱۴۰۳ را رقم زد. این حجم از خروج نقدینگی، زنگ خطری جدی برای سیاست گذاران و فعالان بازار محسوب می شود و لزوم بررسی عمیق دلایل و ارائه راهکارهای موثر را بیش از پیش نمایان می سازد.
ریشه یابی چالش ها: چراغ قرمزهای مسیر بورس
فرهنگ حسینی، از جمله کارشناسان شناخته شده بازار سرمایه، در تحلیلی جامع به بررسی ریسک ها و چالش های کنونی بازار پرداخته است. به اعتقاد وی، یکی از دلایل اصلی کاهش اقبال به بازار سهام و خروج نقدینگی از آن، جذابیت یافتن بازارهای موازی و رقیب بوده است. در دوره هایی که بازار سهام با ابهام و نوسان دست و پنجه نرم می کند، سرمایه گذاران به طور طبیعی به دنبال گزینه های امن تر یا پربازده تر برای حفظ و افزایش ارزش دارایی های خود می گردند. افزایش قابل توجه قیمت جهانی طلا و همچنین رشد نرخ دلار در بازار آزاد، از جمله عواملی بوده اند که بخشی از نقدینگی سرگردان در جامعه را به سمت خود جذب کرده و از ورود آن به بورس جلوگیری نموده اند. علاوه بر این، فروش گسترده سکه طلا به میزان تقریبی شصت هزار میلیارد تومان نیز تاثیر قابل ملاحظه ای در جمع آوری بخشی از نقدینگی موجود در دست مردم و خروج آن از چرخه بازار سرمایه داشته است. این حجم از فروش سکه، اگرچه ممکن است با اهداف کنترلی و مدیریت نقدینگی صورت گرفته باشد، اما به طور غیرمستقیم فشار مضاعفی را بر بازار سهام وارد کرده است.
علاوه بر جذابیت بازارهای رقیب، ریسک های ساختاری و بنیادین دیگری نیز بر عملکرد بازار سرمایه سایه افکنده اند. از جمله این ریسک ها می توان به معضل دیرینه ناترازی در بخش انرژی اشاره کرد. کمبود پایدار گاز و برق، به ویژه در فصول سرد و گرم سال، بسیاری از صنایع بزرگ و انرژی بر کشور را که بخش قابل توجهی از شرکت های پذیرفته شده در بورس را تشکیل می دهند، با چالش های جدی در زمینه تولید و سودآوری مواجه ساخته است. این ناترازی منجر به کاهش تولید، افزایش هزینه های سربار و در نهایت کاهش سودآوری شرکت ها شده و بر قیمت سهام آن ها تاثیر منفی می گذارد.
مسائل و ابهامات سیاسی، چه در عرصه داخلی و چه در حوزه بین المللی، همواره یکی از عوامل تاثیرگذار بر فضای اقتصادی و به تبع آن بازار سرمایه بوده است. نااطمینانی های سیاسی منجر به افزایش ریسک گریزی سرمایه گذاران و تعویق تصمیمات سرمایه گذاری می شود. همچنین، اختلاف قابل توجه میان نرخ دلار در بازار آزاد و نرخ های دستوری یا توافقی که برای برخی مبادلات اقتصادی تعیین می شود، یکی دیگر از چالش های مهم است. این دوگانگی نرخ ارز، منجر به ایجاد رانت، اختلال در سازوکار قیمت گذاری کالاها و خدمات، و ایجاد عدم شفافیت در صورت های مالی شرکت های صادرات محور یا واردات محور می شود. به گفته آقای حسینی، در بازه زمانی کوتاهی مانند دو هفته، شاخص کل بورس افتی در حدود شش درصد را تجربه کرده است و با در نظر گرفتن مجموعه شرایط و ریسک های موجود، انتظار تغییر روند چشمگیر و صعودی پرقدرت در کوتاه مدت، چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد. با این حال، این کارشناس تاکید دارد که با وجود تمام این چالش ها، بازار سهام در مجموع و با نگاهی بلندمدت، از پتانسیل رشد و ارزندگی برخوردار است و بسیاری از سهم ها در قیمت های فعلی، فرصت های مناسبی برای سرمایه گذاری محسوب می شوند، مشروط بر اینکه ریسک های سیستماتیک کاهش یابند.
کلید بازگشت رونق به بازار سرمایه کجاست؟
یکی از مهمترین پیش شرط ها برای بازگشت اعتماد و رونق پایدار به بازار سرمایه، تعیین تکلیف سیاست های ارزی دولت و ایجاد شفافیت و ثبات در این حوزه است. به اعتقاد کارشناسان، دولت باید برنامه مشخص و روشنی برای کاهش فاصله معنادار بین نرخ دلار توافقی (یا نیمایی) و نرخ دلار در بازار آزاد ارائه دهد. این فاصله قیمتی، منشا بسیاری از مشکلات اقتصادی از جمله فساد، تخصیص نامناسب منابع و کاهش انگیزه تولیدکنندگان واقعی است. شفافیت در سیاست های ارزی و حرکت به سمت تک نرخی کردن ارز، می تواند به شرکت ها کمک کند تا برنامه ریزی دقیق تری برای فعالیت های خود داشته باشند و سرمایه گذاران نیز با اطمینان بیشتری به ارزیابی و سرمایه گذاری در سهام اقدام کنند.
در حال حاضر، یکی از نگرانی های اصلی و جدی سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی، احتمال بازگشت یا تشدید سیاست های مربوط به قیمت گذاری دستوری کالاها و خدمات است. این نگرانی از آنجا ناشی می شود که قیمت گذاری دستوری، با سرکوب قیمت ها و نادیده گرفتن هزینه های واقعی تولید، منجر به کاهش شدید سودآوری شرکت ها، کاهش انگیزه برای سرمایه گذاری و توسعه، و در نهایت افت کیفیت محصولات و خدمات می شود. در چنین شرایطی، سرمایه گذاران تمایلی به سرمایه گذاری در شرکت هایی که مشمول این گونه قیمت گذاری ها هستند، نخواهند داشت.
چشم انداز مثبت برای بازار سرمایه زمانی قابل تصور است که معاملات در بورس کالا، به عنوان یک بازار شفاف و کارآمد، بر اساس نرخ های واقعی و کشف شده در مکانیزم عرضه و تقاضا ادامه یابد. این امر به تولیدکنندگان اجازه می دهد تا محصولات خود را با قیمت منصفانه به فروش برسانند و از زیان های ناشی از قیمت گذاری های غیرمنطقی جلوگیری شود. در صورتی که دو ریسک عمده و کلیدی، یعنی ابهامات مربوط به سیاست های ارزی و خطر قیمت گذاری دستوری، به نحو موثری مدیریت و کاهش یابند، می توان با اطمینان بیشتری به بازگشت رونق و پویایی به بازار سرمایه امیدوار بود. این امر نه تنها به نفع سرمایه گذاران، بلکه به نفع کل اقتصاد کشور خواهد بود، زیرا بازار سرمایه کارا می تواند نقش مهمی در تامین مالی بنگاه های اقتصادی و هدایت نقدینگی به سمت فعالیت های مولد ایفا کند. ایجاد ثبات اقتصادی، پیش بینی پذیری سیاست ها و احترام به سازوکارهای بازار، از جمله مهمترین عواملی هستند که می توانند اعتماد را به بازار سرمایه بازگردانده و زمینه را برای رشد و شکوفایی پایدار آن فراهم آورند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰